تنهایی و تولد

ساخت وبلاگ
روزها سریع تر از همیشه می آیند و می روند و من بی آنکه بدانم چه قرار است روی دهند تند و تند با اتفاقات کوچک و بزرگ مواجه می شوم... حتی فرصتی برای پیش بینی هم ندارم!  مواجه ناگهانی با آنچه که انتظارش را نداری هم تجربه بدی نیست. . . پ ن: پست قبل حذف شد. تنهایی و تولد...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:18

کلافه ام... از تکرار بعضی حرفا... از بعضی قول های بدون عمل... از تغییری که هیچ وقت رخ نمیده! دیگه امیدی به تغییر بعضی رفتار ها ندارم... باید بپذیرمشون، هر چند که خیلی عذابم میده... از همه آدم های این فضای مجازی متنفرم دلم میخواد همه شون رو با دستای خ تنهایی و تولد...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:18

داشتم متن های قبل را میخواندم از خدا طلب شفا کرده بودم برای ذهنم ک بیمار است بهتر است دیگر از فعل گذشته استفاده کنم "ذهنی ک بیمار بود" درست است تا بهبودی هنوز راه مانده اما همین ک خدا راهکاری نشانم داد تا با پیاده کردن آن به جنگ بیماری برم یعنی "شفا" تنهایی و تولد...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:18

دوباره کابوس های تکراری شروع شد

وقت و بی وقت

یکی شان همین اول صبح بعد از نماز

خدا بخیر کند.

.

.

پ ن: واقعا دیگه خسته شدم!

نوشته شده در شنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۷ساعت 8:15 توسط گل انار|

تنهایی و تولد...
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:18

چقدر خوب است هر سری که به اینجا سر می زنم هیچ کامنت و نظری برای خواندن نیست! خسته شدم از اینکه همه، همه چیز را فهمیدند و درباره همه چیز اظهار نظر کردند این خاصیت فضای مجازی است که انسان را به علنی نوشتن حریص می کند اما اینجا همین که هیچ کس حرف هایت ر تنهایی و تولد...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:18

بعضی اتفاقات را اصلا نباید ثبت کرد، حتی با مدادی کم رنگ روی برگی از درخت... بعضی اتفاقات باید کنج ذهن بمانند تا شاید روزگاری این ذهن فرسوده از به یاد آوردن شان عاجز شود و ما از شرّشان خلاص تنها دسته از وقایع را باید ثبت کرد که حالمان از مرورشان خوب م تنهایی و تولد...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:18

به نام خدا . بوی پاییز میاد... فصل عاشقی . به خاطر همه عاشقانه های به یادگار مونده از فصل زرد، دوباره مینویسم کنج این متروکه... دور از هر هیاهو! . تمام نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 15:41 توسط گل انار| تنهایی و تولد...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 17:16

از آدم هایی که در بزنگاه ها سکوت می کنند و آن زمان که می بایست خاموش باشند، گزافه میگویند، متنفرم! چرا که مرا از مسیری که هدفم بود گمراه کردند نقطه . . پ ن: یلدایی که خوش گذشت... پن2: حالم خوب است... و وقتی که حالم خوب باشد، پریشان بسیار می گویم. نوشته شده در جمعه یکم دی ۱۳۹۶ساعت 1:51 توسط گل انار| تنهایی و تولد...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 17:16

گاهی دلمان از کسی می شکند اما خوب میدانیم که او مقصر نیست... و این... یعنی همین واقف بودن به تقصیر خود، بیشتر حالمان را بهم می ریزد. . .  حس آدمی را دارم که با سردرگمی دائمی خویش روزگار می گذراند و ناتوان و خسته از یافتن راهی برای فرار از این موقعیت گنگ، ایمان و امیدش به بهبودی تحلیل می رود. آدمی که بی خبر از هدف خویش باشد چگونه به جستجوی راه بگردد؟؟ مگر اصلا مقصدی مد نظرش هست که راهی بیابد؟ بغضم باز می ترکد... اما از این گریه های مستمر هم خسته ام چرا که با تسکین موضعی درد و آرام کردنی لحظه ای، مرا غافل از ریشه بیماری ای می کند که چون سرطان همه روح و روانم را فرا میگیرد و من تنها با مسکن گریه آن را فراموش میکنم. شیوه مضحکی است با مسکن به جنگ سرطان رفتن! فکر و روانم مدت هاست که بیمار شده... خوب میدانم... اما همیشه درمانش را به تعویق انداختم و حال تنها خود میدانم که تا چه حد بیمارم. یک به یک بهانه های بی مورد آوردم که فلان کار آرامم می کند و فلان چیز زندگی ام را تغییر می دهد... یک به یک همه آن کار ها آمد و رفت و من هنوز آرامش خویش را نیافته ام دیگر حتی بهانه ای هم نمانده تا بدان دل خوش کنم! میدانم... خوب میدانم که این #ناامید_نوشت ها کاری از پیش نمی برد که هیچ... باری هم به دوش می اندازد. اما چه کنم؟ عاقلانه ترین راه خالی کردن حجم ناراحتی ام را در همین تازیانه زدن به دکمه های این صفح تنهایی و تولد...ادامه مطلب
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 17:16

امشب با وجود آنکه اطرافم پر بود از آشنا،

اما غریب تر از هر زمان تو را طلب می کردم

هیچ کس برای من "تو"نمی شود!

.

.

با نبودنت تازه می فهمم که هیچ کس جز تو مرا نمی فهمد 

هیچ کس آنقدر محرم نیست برای شنیدن حرف هایم 

و هیچ کس جز تو نمی تواند حال مرا خوب کند

.

.

بدون تو بیست و سه سالگی اصلا شمع نداشت ک خاموش شود.

سلام بر بیست و چهار...

تنهایی و تولد...
ما را در سایت تنهایی و تولد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golanar522 بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1396 ساعت: 2:36